آموزگار

فرهنگی . اجتماعی . سیاسی . مذهبی

آموزگار

فرهنگی . اجتماعی . سیاسی . مذهبی

تحلیل‌ جامعه‌شناسانه‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ :: داوود نامی

جنبش‌های‌ اجتماعی‌ نقش‌ بسیار مهمی‌ را در جامعه‌شناسی‌ سیاسی‌ معاصر ایفا می‌کنند.

«گی‌ روشه‌» استاد برجسته‌ جامعه‌شناسی‌ سیاسی‌ در دانشگاه‌ مونرآل‌ کانادا، در تعریف‌ جنبش‌ اجتماعی‌ می‌گوید: «جنبش‌ اجتماعی‌ عبارت‌ است‌ از سازمانی‌ کاملا شکل‌ گرفته‌ و مشخا که‌ به‌ منظور دفاع‌ یا گسترش‌ یا دستیابی‌ به‌ هدف‌های‌ خاصی‌ به‌ گروهبندی‌ و تشکل‌ اعضا می‌پردازد و در صدد بر می‌آید تا عناصری‌ را از جامعه‌ تغییر دهد یا آنها را حفظ‌ کند.» همه‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ ویژگی‌های‌ خاص‌ و مشترکی‌ دارند که‌ عبارتند از:

مشخص بودن‌ اهداف‌، داشتن‌ برنامه‌ اصولی‌ برای‌ نیل‌ به‌ اهداف‌ و ایدئولوژی‌. عامل‌ گردآوری‌ اعضای‌ جنبش‌ اجتماعی‌، ایدئولوژی‌ جنبش‌ اجتماعی‌ است‌. زیرا ایدئولوژی‌ نه‌ تنها وضع‌ اجتماعی‌ موجود را به‌ باد انتقاد می‌گیرد، بلکه‌ علاوه‌ بر آن‌ اهداف‌ جنبش‌ و روش‌های‌ نیل‌ به‌ آن‌ را نیز مشخا و روشن‌ می‌کند. آنچه‌ اصولا جنبش‌ اجتماعی‌ را مشخا و بارز و برجسته‌ می‌سازد، متقاضی‌ و مدعی‌ بودن‌ آن‌ است‌ که‌ سعی‌ در شناساندن‌ و پیروز گردانیدن‌ ایده‌ها و منافع‌ و ارزش‌های‌ معینی‌ دارد و بدین‌ منظور پیوسته‌ سعی‌ در افزایش‌ اعضا و کوشش‌ در جهت‌ جلب‌ توجه‌ عامه‌ و نیز برگزیدگان‌ جامعه‌ می‌کند. وسایلی‌ که‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ به‌ آن‌ متوسل‌ می‌شوند، متفاوت‌ است‌. بطوری‌ که‌ از تبلیغات‌ ساده‌ و تحت‌ فشار قرار دادن‌ افکار عمومی‌ گرفته‌ تا خشونت‌ و تظاهرات‌ خشونت‌آمیز، انهدام‌ اموال‌ دولتی‌، ترور و سرکوب‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گیرد. ولی‌ به‌ هر حال‌ صرف‌نظر از هدف‌ها و وسایل‌ مورد استفاده‌ جنبش‌ اجتماعی‌ همیشه‌ با یک‌ اساس‌ فکری‌ جدید مشخا می‌شود. جامعه‌شناسان‌ برای‌ انجام‌ تحقیق‌ و پژوهش‌ در زمینه‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ می‌توانند در یک‌ مدت‌ زمان‌ طولانی‌ آنها را بررسی‌ یا حتی‌ در این‌ جنبش‌ها شرکت‌ نمایند. به‌ علاوه‌ پژوهشگران‌ علوم‌ اجتماعی‌ و جامعه‌شناسان‌ سیاسی‌ اظهارات‌ رسمی‌ و غیررسمی‌ اعضای‌ جنبش‌ و نقش‌های‌ اعضا را مورد بررسی‌ قرار می‌دهند تا به‌ اهداف‌ و فرضیه‌هایی‌ که‌ دارند، جامه‌ عمل‌ بپوشانند. جامعه‌شناسی‌ به‌ نام‌ «وی‌ ئی‌ گیتز» اعتقاد دارد که‌ برای‌ ایجاد و شکل‌گیری‌ جنبش‌ اجتماعی‌ مراحل‌ زیر باید به‌ ترتیب‌ طی‌ شود:
 
مراحل‌ شکل‌گیری‌ جنبش‌ اجتماعی‌:
۱ مرحله‌ ناآرامی‌: در این‌ مرحله‌ بر اؤر کژکاری‌ نظام‌ حاکم‌ نارضایتی‌ عمومی‌ پدید می‌آید.
۲ مرحله‌ برانگیختگی‌: پس‌ از اینکه‌ توجه‌ همه‌ مردم‌ به‌ عوامل‌ پدید آورنده‌ ناآرامی‌ جلب‌ شد، مردم‌ گردهم‌ می‌آیند و رهبرانی‌ از میان‌ مردم‌ قد علم‌ می‌کنند و مردم‌ را بر می‌انگیزاند.
۳ مرحله‌ قالبریزی‌: در این‌ مرحله‌ یک‌ ساختار سازمان‌ یافته‌ رسمی‌ با سلسله‌ مراتبی‌ از مسوولان‌ ظهور می‌کند. یکی‌ از مهمترین‌ اقداماتی‌ که‌ در این‌ مرحله‌ انجام‌ می‌گیرد، عبارت‌ است‌ از مشخا شدن‌ ایدئولوژی‌ و مسلک‌ جنبش‌ برای‌ اعضا.
۴ مرحله‌ نهادی‌ شدن‌: این‌ در صورتی‌ است‌ که‌ جنبش‌ در جلب‌ و جذب‌ طرفداران‌ و حمایت‌ عموم‌ موفق‌ شود. در این‌ مرحله‌ نوعی‌ دیوان‌ سالاری‌ در جنبش‌ ایجاد می‌شود و رهبری‌ منضبط‌ و حرفه‌یی‌ جایگزین‌ شخصیت‌های‌ فرهمند پیشین‌ می‌گردد.
جنبش‌های‌ اجتماعی‌ در یک‌ دوره‌ بحرانی‌ در جامعه‌ مثل‌ نابسامانی‌های‌ اجتماعی‌، ناامنی‌، بی‌هنجاری‌، سرخوردگی‌های‌ اجتماعی‌، نارضایتی‌های‌ گسترده‌ به‌ دلایل‌ گوناگون‌، از خودبیگانگی‌ و... پدید می‌ آیند. هرگاه‌ که‌ این‌ عوامل‌ با بی‌عدالتی‌ اجتماعی‌ توام‌ می‌شود، انگیزه‌های‌ پیوستن‌ به‌ جنبش‌ اجتماعی‌ شدت‌ بیشتری‌ می‌یابد.
 
اصول‌ سه‌گانه‌ برای‌ موجودیت‌ یک‌ جنبش‌ اجتماعی‌:
«آلن‌ تورن‌» جامعه‌شناس‌ برجسته‌ فرانسوی‌ اصول‌ سه‌گانه‌یی‌ را برای‌ موجودیت‌ جنبش‌ اجتماعی‌ پی‌ریزی‌ کرده‌ است‌ که‌ عبارتند از:
۱ اصل‌ هویت‌: یک‌ جنبش‌ اجتماعی‌ باید از هویتی‌ مشخا برخوردار باشد یعنی‌ اینکه‌ مشخا شود از چه‌ افرادی‌ تشکیل‌ شده‌، سخنگوی‌ چه‌ افراد و گروه‌هایی‌ است‌ و مدافع‌ و محافظ‌ چه‌ منافعی‌ است‌.
۲ اصل‌ مخالفت‌: جنبش‌ اجتماعی‌ همیشه‌ در برابر نوعی‌ مانع‌ یا نیروی‌ مقاوم‌ قرار دارد و پیوسته‌ سعی‌ در درهم‌ شکستن‌ دشمنانی‌ دارد. بدون‌ اصل‌ مخالفت‌ )ضدیت‌( جنبش‌ اجتماعی‌ نمی‌تواند وجود داشته‌ باشد. اکثر جنبش‌های‌ اجتماعی‌ همیشه‌ با وضع‌ موجود مخالفند و اهداف‌ خود را با وضع‌ موجود در تعارض‌ می‌بینند.
۳ اصل‌ عمومیت‌: یک‌ جنبش‌ اجتماعی‌ به‌ نام‌ ارزش‌هایی‌ برتر با ایده‌هایی‌ بزرگ‌، فلسفه‌ یا ایده‌های‌ مذهبی‌ آغاز می‌گردد و کنش‌ آن‌ هم‌ ملهم‌ از تفکر و عقیده‌یی‌ است‌ که‌ تا حد امکان‌ سعی‌ در گسترش‌ و پیشرفت‌ دارد. دلایلی‌ که‌ باعث‌ کنش‌ یک‌ جنبش‌ اجتماعی‌ می‌شود ممکن‌ است‌ به‌ صورت‌ منافع‌ ملی‌، آزادی‌ بشریت‌، رفاه‌ و خوشبختی‌ جمعی‌، حقوق‌ انسانی‌، سلامت‌ همگانی‌، خواست‌ الهی‌ و... باشد و اینها همان‌ خصوصیاتی‌اند که‌ «آلن‌ تورن‌» آن‌ را اصل‌ عمومیت‌ می‌نامد.
این‌ اصل‌ هم‌ مانند اصل‌ هویت‌ و اصل‌ مخالفت‌ برای‌ شناخت‌ ذات‌ و جهت‌گیری‌ یک‌ جنبش‌ اجتماعی‌ معمولاص با تغییر در اصل‌ عمومیت‌ آن‌ همراه‌ است‌.
 
انواع‌ و اقسام‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌:
۱ جنبش‌ واپسگرا و ارتجاعی‌: این‌ جنبش‌ در تلاش‌ است‌ که‌ جامعه‌ را به‌ گذشته‌ برگرداند. افرادی‌ که‌ به‌ این‌ جنبش‌ها می‌پیوندند آشکارا از رویه‌های‌ جاری‌ اجتماعی‌ ناراضی‌ هستند. جنبش‌های‌ نژادپرستانه‌ از این‌ جمله‌اند.
۲ جنبش‌ ترقی‌ خواهانه‌: این‌ جنبش‌ تلاش‌ می‌کند با ایجاد تغییرات‌ مثبت‌ در نهادها و سازمان‌ها وضع‌ جامعه‌ را بهبود بخشد. جنبش‌های‌ کارگری‌، جنبش‌های‌ طرفدار حفظ‌ محیط‌ زیست‌ و طرفدار آزادی‌های‌ اجتماعی‌ از زمره‌ جنبش‌های‌ ترقی‌ خواهانه‌ به‌ شمار می‌روند.
۳ جنبش‌ نمایشی‌: جنبشی‌ است‌ که‌ بدون‌ دگرگون‌ ساختن‌ واقعیت‌ نامطلوب‌، بینش‌ مردم‌ را نسبت‌ به‌ آن‌ تغییر دهد. مثل‌ جنبش‌های‌ احیای‌ مذهب‌.
۴ جنبش‌های‌ محافظه‌کار: این‌ جنبش‌ مرکب‌ از افرادی‌ است‌ که‌ از وضع‌ موجود راضی‌ هستند و در برابر نوآوری‌ها مقاومت‌ می‌کنند و هدفشان‌ جلوگیری‌ از تغییر و دگرگونی‌ در جامعه‌ است‌، افرادی‌ که‌ از این‌ نوع‌ جنبش‌ طرفداری‌ می‌کنند وضعیت‌ موجود جامعه‌ را مطلوب‌ترین‌ وضعیت‌ می‌دانند مثل‌ جنبش‌ جلوگیری‌ از تصویب‌ اصلاحیه‌ تساوی‌ حقوق‌ مردان‌ و زنان‌ در امریکا.
۵ جنبش‌ انقلابی‌: این‌ جنبش‌ خواستار تغییر سریع‌ و بنیادی‌ در جامعه‌ است‌ و هدف‌ آن‌ سرنگون‌ کردن‌ نظام‌ حاکم‌ و جایگزین‌ ساختن‌ نظام‌ جدید است‌، مثل‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌، انقلاب‌ روسیه‌ که‌ دودمان‌ تزارها را به‌ هم‌ ریخت‌ و نظام‌ سوسیالیستی‌ را ایجاد کرد.
۶ جنبش‌ آرمانگرا: این‌ نوع‌ جنبش‌ می‌کوشد جامعه‌ ایده‌آلی‌ را برای‌ گروه‌ کوچکی‌ از پیروانش‌ ایجاد کند.
۷ جنبش‌ کوچنده‌: افرادی‌ که‌ به‌ این‌ جنبش‌ می‌پیوندند از وضعیت‌ موجود اجتماعی‌ و محیط‌ زندگی‌شان‌ ناراضی‌ هستند و به‌ امید زندگی‌ و آینده‌یی‌ روشنتر و بهتر از مکانی‌ به‌ مکانی‌ دیگر مهاجرت‌ می‌کنند.
۸ جنبش‌ اصلاح‌طلبی‌: این‌ جنبش‌ می‌کوشد برخی‌ از جنبه‌های‌ جامعه‌ را اصلاح‌ کند، بدون‌ اینکه‌ بخواهد کل‌ جامعه‌ را دگرگون‌ سازد. مثل‌ جنبش‌ صلح‌ سبز در اروپا، جنبش‌ ضد تبعیض‌ نژادی‌ در جامعه‌ امریکا.
 
کارکرد جنبش‌های‌ اجتماعی‌:
در مطالعه‌ و بررسی‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ سه‌ کارکرد عمده‌ را می‌توان‌ ملاحظه‌ نمود:
۱ کارکرد رابط‌ یا میانجی‌ بودن‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌: این‌ جنبش‌ها را در وهله‌ اول‌ می‌باید به‌ عنوان‌ عاملین‌ فعالی‌ که‌ بین‌ افراد از یک‌ طرف‌ و ساخت‌ها و حقایق‌ اجتماعی‌ از طرف‌ دیگر نقش‌ میانجی‌ را برعهده‌ دارند، شناخت‌. این‌ جنبش‌ها وسیله‌ ارتباطی‌ موؤری‌ در مشارکت‌ محسوب‌ می‌شوند. دیگر آنکه‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ موجب‌ شناساندن‌ جامعه‌ و ساخت‌های‌ اجتماعی‌ آن‌ به‌ اعضای‌ این‌ جنبش‌ها و سایرین‌ می‌شوند. جنبش‌های‌ اجتماعی‌ از گروه‌های‌ اصلی‌ واسط‌ است‌ که‌ به‌ وسیله‌ آن‌ اعضای‌ جامعه‌ می‌توانند منافع‌ خود را حفظ‌ کنند یا به‌ ایده‌های‌ خود ارزش‌ نهند و بدین‌ ترتیب‌ در سطوح‌ مختلف‌ در کنش‌ تاریخی‌ مشارکت‌ کنند.
۲ دومین‌ کارکرد جنبش‌های‌ اجتماعی‌، ایجاد آگاهی‌ جمعی‌ و آگاهی‌ بخشیدن‌ به‌ جامعه‌ است‌ که‌ موجب‌ گسترش‌ شعور سیاسی‌ و اجتماعی‌ در بخش‌های‌ گوناگون‌ جامعه‌ و باعث‌ تامین‌ منافع‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ می‌شود.

۳ سومین‌ کارکرد جنبش‌های‌ اجتماعی‌، فشاری‌ است‌ که‌ بر نخبگان‌ وارد می‌کنند بویژه‌ نخبگان‌ قدرت‌. جنبش‌های‌ اجتماعی‌ برتوسعه‌ تاریخی‌ جوامع‌ اؤر می‌گذارند این‌ فشارها به‌ شکل‌ اعتصاب‌، تظاهرات‌، تبلیغات‌ و... بروز می‌کند.

منبع: روزنامه اعتماد


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد