آموزگار

فرهنگی . اجتماعی . سیاسی . مذهبی

آموزگار

فرهنگی . اجتماعی . سیاسی . مذهبی

جامعه شناسی معرفت و علم و جامعه امروز ما

رضا تسلیمی تهرانی
داستان جامعه شناسی معرفت و علم داستان جالبی است .آغاز جامعه شناسی معرفت را به ماکس شلر یا کارل مانهایم منسوب می کنند و تاسیس جامعه شناسی علم را به رابرت مرتون.اما در حقیقت باید گفت که آغاز جامعه شناسی معرفت و علم به عنوان یک رشته متمایز دانشگاهی به سالهای بعد از 1960 بر می گردد.

تغییر وتحولات صورت گرفته در حوزه فلسفه علم و فلسفه علوم اجتماعی از مهمترین متغیر های تاثیر گذار بر نحوه شکلگیری مباحث جامعه شناسی معرفت است.
اثر مهم توماس کوهن به نام "ساختار انقلاب های علمی" که دربرگیرنده آراء وی در باب پارادایم های علمی بود ، موجب تحولاتی مهم در فلسفه علم شد به طوری که در واقع این حوزه به پایان خود نزدیک گشت.اثر کوهن نشان داد که آراء و نظرات علمی تنها در درون یک پارادایم مشخص معنی می دهند وبا تغییر آن پارادایم صدق وکذب گزاره های علمی آن پارادایم نیز زیر سئوال خواهد رفت ، لذا از آنجا که معرفت شناسی و روش شناسی دو حوزه مهم در درون فلسفه علم اند که در صدد تمییز معرفت ها و روش های صادق و کاذب در خارج از مفهوم پارادایم می باشند ، اثر کوهن ، نافرجامی آنها را اعلام نمود و از آن پس بود که جامعه شناسی معرفت و علم در واقع جایگزین فلسفه علم و فلسفه علوم اجتماعی گشت.


چاپلوسی و جامعه مستعجل

1.      چاپلوسی امری رابطه ای است. رابطه به همان معنای زیملی  که بعدها در سطوح بالاتر تحلیل در کار بوردیو بسط یافته است. منظور از امر رابطه ای این است که هیچ کس فی نفسه چاپلوس نیست بلکه این شکل روابط و مناسبات است که جامعه ای را چاپلوس تر و جامعه ای دیگر را صادق تر می سازد. جای تردید نیست یکی از نتایج تکراری سفرنامه ها که توسط افراد مختلف نوشته شده تاکید بر فرهنگ چاپلوسی ایرانیان است. بر این موضوع در سریالهای طنز مهران مدیری نیز  بارها تاکید شده است. مهران مدیری به خوبی نشان داده است که آدمها تنها با چاپلوسی می توانند به مقاصد خود دست یابند. 
همواره در چاپلوسی دو طرف وجود دارد، یک طرف که موضوع چاپلوسی است و طرف دوم که چاپلوسی می ورزد. نظام رابطه ای در اینجا به شکلی است که هر دو سمت قضیه برنده محسوب می شوند.  به این معنا نباید نقد را به فرد چاپلوس متمرکز کرد چرا که چاپلوسی تنها بیماری ضعفا نیست بلکه محصول عمل و تعامل اقویا و ضعفاست.

3.      از سویی دیگر، چاپلوسی امری فرهنگی است. فرهنگ در معنای سیاسی آن. چرا که ما معتقدیم  هر امر فرهنگی امری سیاسی نیز هست.  به این معنا، هر فرهنگی معطوف به قدرت است و هر قدرتی معطوف به فرهنگ. در نتیجه ما می گوییم که چاپلوسی برآمده از شکلی از ساختار روابط قدرت در جامعه است.  همان طور که می دانید، روابط  قدرت در وسیع ترین شکل آن در کلیه سطوح جامعه جاری است. یعنی در خانواده، محل کار، مناسبات با دولت و نظایر آن روابط قدرت موضوع توجه است.  چاپلوسی در ساختار معیوب روابط قدرت در یک جامعه  درواقع  نوعی چاره جویی و کنارآمدن یا در امان ماندن از دستبرد قدرت است. چاپلوسی به تعبیر میشل دوسرتو، نوعی تاکتیک  و  نوعی سازوکار تثبیت و توسعه موقعیت است. در جامعه ای که چاپلوسی امری فرهنگی است غیر چاپلوسان نه تنها جایگاهی در نظام  تولید و ثروت  و قدرت ندارند  بلکه  جزئی از مطرودان اجتماعی هستند.

4.      مفهوم جامعه کوتاه مدت  کاتوزیان از آن مفاهیمی است که سویه هایی جدید در تحلیلهای جامعه شناسانه در خصوص جامعه ایران می گشاید. ایده کوتاه مدت بودن جامعه ایران می تواند در سپهرهای مختلف اجتماعی برای جامعه شناسان سودمند باشد. کاتوزیان در این ایده بر این امر تاکید می کند که عمرچیزها( عمر ساختمانها، موسسات، دولتها و...) در ایران کوتاه هستند. در اینجا من این ایده را با فرهنگ چاپلوسی گره می زنم.  فکر می کنم که یکی از دلایل کوتاه مدت بودن جامعه می تواند رخنه کردن فرهنگ چاپلوسی درون جامعه ایران باشد. همین فرهنگ چاپلوسی است که کوتاه مدت بودن جامعه ایرانی را ممکن می کند.  کاری که فرهنگ چاپلوسی می کند این است که  مسائل و مشکلات یک جامعه  را روئیت ناپذیر می سازد و از دیگرسو در زمینه هایی هم نوعی توهم خوب بودن همه چیز ایجاد می کند. چنین فرهنگی در عمل جامعه را آسیب پذیر می سازد و نقاط ضعف ان را کتمان می کند و از این رو  گروههای قدرتمند در جامعه در پی درمان و ترمیم خطوط گسل بر نمی آیند. بدین ترتیب عمر جامعه نیز کوتاه می شود. این است حکایت اینکه چرا همه چیز در ایران  ولو آنکه خوش بدرخشد مستعجل است.

5.      امروزه چاپلوسی یکی از بیماری های رایج در جامعه ایران است. از روابط استاد و دانشجو ، روابط مبتنی بر کار  تا  رابطه  مردم با دولت  در همه جا این فرهنگ وجود دارد. اما آنچه که ما بر آن تاکید داشته ایم این بود که به این فرهنگ صرفا نباید به عنوان بیماری نگاه شود. بلکه این فرهنگ نوعی راهکار گروههای ضعیف جامعه برای پیشبرد امور یا در امان ماندن از آسیب های احتمالی گروههای قدرتمند نیز هست. جامعه چاپلوس منش، اگرچه مسائل را در کوتاه مدت حل می کند اما با لاپوشانی معضلات، کاستی ها و مسائل بزرگ زمینه را برای کوتاه شدن عمر چیزها (نهادها، دولتها، انجمن ها، شرکتها و...) در یک جامعه فراهم می کند. برای رهایی از چنین مداری تغییر روابط و مناسبات قدرت اجتناب ناپذیر است: تغییری که در نتیجه آن نقد و شفافیت پیش شرط مناسبات اجتماعی سالم قرار می گیرد.

6.       اگر چاپلوسی امری رابطه ای باشد( که هست)  باید برای بهبود اوضاع در نظام رابطه ها و مناسبات در ایران بیشتر تامل کرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد